قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

گم گشته ی دیار محبت کجا رود

وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه ی کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود    

 

می آیم تا در این بی هوایی های نفس گیر عالم گوشه ای از صحن وسرایتان آرام گیرم

باشد که این دل هوایی ام زین پس تنها در هوای شما باشد و بس  

السلام علیک یا امام الرئوف  

 

پینوشت: 

1. از صمیم قلب آرزو میکنم روزگار جوانی هممون در سایه ی توجهات حضرت علی اکبر (ع) پربرکت و باسعادت باشه 

2. بهار دارد تمام میشود....چه باک....ماکه بی تو بهار نداشتیم. "مولا جان پیشاپیش میلادتان مبارک"

شهر من خوانسار ای همچون بهشت

از اون جایی که میبینم عده ای از دوستان هنوز تو شک بعد انتخابات اند

این پست طبیعتانه رو میزارم حال و هواتون عوض شه 

ومن عاشق این طبیعت فرح بخش خدایی ام...   

 

  

  

 

 

 

 

جنگ نرم با اعمال شاقه

چند وقته دارم فکر میکنم آخه گناه ما چیه که حالا هم که دلمون میخواهد مثل جوون های دهه شصتی دین خودمون رو به انقلاب ادا کنیم،حالا که ما هم دلمون میخواد یه کار جهادی کنیم و بریم جنگ، باید بریم جنگ نرم،جنگی مرکب از انواع شبهات اعتقادی،سیاسی،فرهنگی و...

جنگی که شب و روز، آدم رو درگیر خودش میکنه و تو برای دفاع از عقایدت و به اقتضای وظیفه ی مسلمانی ات باید زره جنگ برتن کنی و لبیک گویان بنشینی پای مانیتور.

باید در صحنه باشی و شب و روز بجنگی با تمام شبهاتی که از در و دیوار افکار تو  و تمام هم سنگری هایت را بمب باران میکنند.

باید تمام تهمت ها و بی اخلاقی های مخالفانت را تحمل کنی و دم نزنی.

و مهم تر از آن اینکه در این وانفسا باید دو دستی حواست به خوت و دینت هم باشد،که اگر مراقب چشم هایت نبودی،اگر گوشه قلبت لرزید،و خلاصه اگر هزار جور داستان دیگر موجب شد که اخلاصت لکه دار شود،آن وقت نه تنها پیروز کارزار نبوده ای بلکه خسرالدنیا و الاخره هم شده ای.



پینوشت:

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...؟!

افهم یا فلان ابن فلان

نشستم یک صفحه مطلب تایپ کردم   

سرم رو که اوردم بالا میبینم اووووه اینا رو که نمیشه خوند

یادم رفته بود ALTو SHIFT رو بزنم...

الان به معنای واقعی کلمه اعصابم له شده....

مطلب اصلی که به کلی از ذهنم پرید 

اما دارم به این فکرمیکنم که تا حالا براتون پیش اومده  

بشینید به خیال خودتون با کلی منطق و استدلال
باکسی صحبت کنید ولی طرف هیچی از حرفاتون نفهمه؟

اصلا انگار نه انگار که تو یک ساعت داشتی باش حرف میزدی.

حالا اگه نفهمه که خوبه فاجعه اون موقعیه که حرفاتو اشتباه میفهمه

حالا بیا و درستش کن...

میگم احتمالا مشکل همین جاست

 شاید حرفمون درست باشه ها اما باید به زبون طرف مقابل حرف زد.

مشکل اینجاست که بعضی وقت ها تو مراودات عادیمون هم یادمون میره  ALT+SHIFTرو بزنیم

موافقید....؟!

بی ربط نوشت:

1.قصه به هر که میبرم فایده ای نمیکند   مشکل درد هجر را حل نکند مهندسی!

2. دوستان خواهشا بیایید این روزا یکم بیشتر چشمامونو باز کنیم بعد اظهار نظر کنیم.

3. یه وقت فکر نکنید  این پست مخاطب(مخاطبان) خاص داره ها نه.....

بدون شرح

این چند وقت دیگه چشمم به تلویزیون خاموش هم که میفته یاد حلزون می افتم...

البته بنده خیلی وقته برنامه های این جعبه ی جادو رو به صورت گزینشی نگاه میکنم (از بس که پربار و مفیدند!!) اما الان وضعیتی شده که دیگه همون برنامه های گزینشی رو هم نمیشه نگاه کرد. از یه برنامه ی 40 دقیقه ای اقلا 10 دقیقش رو باید نظاره گر چهره ی مبارک حلزون ها باشی...

بنده پیش بینی میکنم به همین زودی ها شبکه ی ملی حلزون هم افتتاح بشه.(حالا ببین کی گفتم!)

کاش دوستان صدا و سیما یه فکری برای این رسانه ی ملی ما میکردند. وجدانا خود حلزون ها هم اگه اینقدر خودشون رو می دیدند حالشون بهم میخوره.

یادم نرود...

میگفت:

این روزها که دوباره بحث انتخابات شده است نقل هرمجلس

باید بیشتر مواظب ایمانمان باشیم..

که بازار غیبت و تهمت داغ داع است...

با احتیاط حرف بزنیم

با تحقیق، مستند و با آرامش با دیگران مناظره کنیم

مواظب کنایه و لبخند های تمسخر آمیز و بیجایمان باشیم..

مواظب باشیم انجام یک امر واجب(انتخاب فرد اصلح برای کشور) باعث نشود

هزار و یک حرام انجام بدهیم...   

 

 

پینوشت:

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق

بدرقه‏ ی رهت شود همت شحنه‏ ی نجف  

سلام پدر خوبی ها ، میلادتان مبارک